Heartless

Heartless
بایگانی
تبلیغات
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد» ثبت شده است

این هم از نقد لوثیا که قولش را داده بودم. البته این دفعه خیلی مفصل تر نقد کردم. «شاید اگر لوثیا را نخوانده باشید، بهتر باشد این نقد را نخوانید، گرچه سعی کردم تا حد امکان چیز زیادی را لو نداده باشم.»

----------

«لوثیا» (یا به تعبیری لو30یا)، جلد دوم کتاب «هفت جن» - که پیشتر آن را نقد کرده بودم و قول داده بودم این کتاب را هم بعد از آن نقد کنم – با تغییراتی محسوس نسبت به جلد اول پا به میدان گذاشته است.

این کتاب ادامه داستان هفت جن است که در پنج فصل روایت می شود که هر فصل آن در مورد شخصیتی از مخلوقات چهارگانه (پری، انسان، فرشته و جن) می باشد (بجز فصل آخر که باز هم به یک انسان می پردازد که البته به نوعی جمع بندی 4 فصل گذشته است). این نوع روایت باعث شده است تا نویسنده مجبور شود 4 دنیای مختلف را با 5 زاویه دید مختلف به تصویر بکشد، که به نظر بنده آن چنان که باید موفق به این کار نشده است (مخصوصا در مورد دنیای پریان و فرشتگان که در رمان اول به آنها نپرداخته و به نوعی تجربه اول وی به حساب می آید) و خواننده را کمی سردرگم می کند.

این رمان دیگر از آن تعریف ها و توصیفات طولانی و کم اهمیت رها شده است (به جز دو سه جا که یکی از آنها هم خیلی عصاب خورد کن است!) و بیشتر به توصیف موقعیت، شخصیت ها و داستان پرداخته است، که این خود نکته حائز اهمیتی است.

چیزی که من در داستان به دنبال آن بودم، ولی تقریبا اثری از آن نبود، حضور شخصیتی به نام «شخصیت اصلی» داستان بود. البته این را به عنوان یک نکته منفی به شمار نمی آورم، ولی معمولا در داستان شخصیتی وجود دارد، که داستان حول او می چرخد. من که فکر نمی کنم علی دوباره شخصیت اول این داستان بوده باشد.

داستان از لحاظ «داستانی» قوی تر و پخته تر از هفت جن است و گویی با یک فیلم سینمایی طرف هستید، اگرچه توصیف مبارزات به تبع کمتر شدن توصیفات، از جلوه های ویژه (!) کمتری برخوردار است. پایان داستان نیز نسبت به شماره قبلی ضعف محسوسی دارد؛ چنان که در نقد مربوط به هفت جن نیز نوشته بودم، پایان هفت جن یکی از قشنگ نقاط قوت آن رمان به حساب می آمد. نکته ای که نویسنده می خواهد به عنوان حسن ختام داستان به خواننده هدیه بدهد، خیلی ناگهانی است و برخلاف آنچه در هفت جن بود، در طی داستان تقریبا به آن پرداخته نمی شود (یا حداقل طوری پرداخته می شود که کمتر کسی به آن فکر می کند).

نکته دیگری که در مورد پایان داستان باید بگویم این است که در این جلد، با پایانی رو به رو می شویم که سوالات زیادی را در ذهن خواننده به جای می گذارد و او را برای خواندن جلد(های) بعدی ترغیب می کند. برخلاف آنچه در جلد اول دیدیم که به نوعی داستان میشد در همان جلد اول هم تمام شده به حساب آید.

از پایان سخن گفتم، از آغاز داستان هم بگویم. در هفت جن، یکی از چیزهایی که خوانندگان را ترغیب به خواندن داستان می کرد، شروع طوفانی و بسیار زیبای آن بود، به گونه ای که با خواندن آن به احتمال زیاد تا مدتی مایل به ترک کتاب نبودید. اما در این جلد شروع داستان نه تنها جذاب نیست، بلکه در دنیای پریان هم اتفاق می افتد (و همان طور که قبل تر اشاره کرده بودم، این دنیا به خوبی برای مخاطب بیان نشده است).

نکته دیگر، تغییراتی است که در این جلد، در مورد داستان هفت جن ایجاد شده است. نمی دانم دلیل این امر چیست، ولی در قسمت هایی از داستان علی (شخصیت اصلی داستان هفت جن) و نهاییل، تفاوت هایی در دو جلد دیده می شود که البته شاید تغییری در اصل داستان به وجود نیاورده باشد. تغییر دیگر، در مورد شخصیت علی است. ما در لوثیا تقریبا به علی دست پیدا نمی کنیم، و این شاید خواسته خود نویسنده است؛ چرا که شخصیت علی، برخلاف علی جلد اول، بسیار قوی تر و به نوعی هم دست نیافتنی است.

در کل باید بگویم که به نظر بنده کتاب لوثیا نتوانسته دنباله خوبی برای هفت جن و خوانندگانش باشد، ولی می تواند به طور قطع دنباله خوبی برای جلد(های) بعدی آن باشد. البته اگر جلد اول را خوانده اید، توصیه می کنم این جلد را نیز از دست ندهید.

----------

مطالب مرتبط: هفت جن / فوتوشاپ هفت جن!

نمی دونم اگه مضمون «عشق» و «ازدواج» و اینا نبود، کارگردان پرستاران چطور می خواست این سری رو ادامه بده؟!

کم کم حس می کنم خود کارگردان هم میاد وسط فیلم و از یکی از خانمای توی فیلم خواستگاری می کنه!

+ کلا اهل این نیستم که راجع به فیلما و سریالا نظر بدم، ولی خب تو این دوره زمونه که هر کی پا شد یه چیزی راجع به مشاغل علوم پزشکی ساخت، واقعا اذیتم می کنه.

* رجوع شود به مطلب «هفت جن»

امروز می خواهم کتابی را نقد کنم که پیشتر، آن را خوانده ام، اما به ذهنم رسید نقدش را اینجا هم بگذارم. البته مد نظر داشتم ابتدا نقد کتاب لوثیا (جلد دوم همین مجموعه) را بنویسم، اما دیدم واجب است اول نقد برادر بزرگتر این کتاب نوشته شود. به امید خدا نقد لوثیا (و سایر کتب  و چیزهای دیگر) هم نوشته خواهد شد.

و اما نقد:

«هفت جن» یکی از رمان هایی است که جایش در ادبیات ما تقریبا خالی بود. داستان نیمه فانتزی قوی، همراه با تصویر سازی های جذاب. داستان آن قدر زیبا شروع می شود که کنار گذشتن کتاب کاری سخت می شود. برخی مواقع هم داستان مو را به تن آدمی سیخ می کند. تصویف نبردهایی که در طول داستان رخ می هد واقعا قابل تحسین است.

البته همه جای داستان به این قوت نیست و جاهایی هم داستان به طور اذیت کننده ای چیزهایی را بیش از حد توضیح می دهد که به درد خواننده نمی خورد. مخصوصا در هنگامه هایی که داستان ریتمی تند را سیر می کند.

در کل می شود به این کتاب نمره خوبی داد. کتابی که در کل توصیه می کنم «حتما» آن را تجربه کنید.

+نقاط قوت:

+داستانِ در نوع خود جدید

+توصیف جذاب جزئیات

+حضور پررنگ نمادهای دینی در سراسر داستان

+پایان زیبا

-نقاظ ضعف:

-توضیح بیش از اندازه برخی نکات کم اهمیت

-شخصیت پردازی سطحی

هفت جن

----------

به روز رسانی 1.1: فوتوشاپ نقد هفت جن!