Heartless

Heartless
بایگانی
تبلیغات
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

برای زخم دلت صد طبیب کافی نیست
هزار مرتبه أمّن یُجیب کافی نیست

برای مست شدن جامِ مِی نیازی نیست
برای مست شدن عطر سیب کافی نیست؟

تمام خلق خدا بایدت سپر بشوند
زُهیر و مسلم و حرّ و حبیب کافی نیست

سرت به روی نِی و روح تو به معراج است
برای کشتن عیسی صلیب کافی نیست

ز داغ صاحب خود مُرد، ورنه نیزه و تیر
برای کشتن اسبی نجیب کافی نیست

من از جفای اهالیِّ کوفه فهمیدم
برای کشتن مردان، رقیب کافی نیست

لُهوفِ سید و ترکیب بندِ محتشم و...
برای روضه‌ی شَیب الخَضیب کافی نیست

#خودم

----------

فرا رسیدن ماه محرم تسلیت بادا.

  • سید محمد موسوی

    شعر

هر که دارد عشق در گنجینه دل بیشتر
می شود در محضر دلدار قابل بیشتر

عاقلان معنای عشقم را نمی فهمند و من
می شوم بیزار از این افراد عاقل بیشتر

با تو من خوشحالم، اما بی تو هستم مثل یک -
ماهی دریا که دارد شوق ساحل بیشتر

حال من گر حول دلدارم نگردم خوب نیست
بر لبم دارم دعای "یا محوّل" بیشتر

لیلی و مجنون به من فهمانده اند این نکته را:
عشق می ماند به یک دیوار حائل بیشتر!

آیه «لا تقنطوا» تنها امید عاشق است
کاش می شد مثل این آیات نازل بیشتر

#خودم!

  • سید محمد موسوی

    شعر

ابوذیه چیست؟

به صورت کلی و خلاصه، ابوذیه یکی از قالب های موجود در شعر عربی است که به این صورت سروده می شود:

--------------------------*

--------------------------*

--------------------------*

--------------------------#

که در آن مصرع ها بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» (مثل: مسلمانان مرا وقتی دلی بود1) هستن. سه مصرع اول ردیف هایی دارن، که از لحاظ نوشتاری یکسان، اما از لحاظ معنایی متفاوت هست. مصرع چهارم هم با مصرع های قبلی فرق داره، و به جای ردیفی مثل ردیف سه مصرع بالا، با کلمه ای تموم میشه که آخرش «ـیّه» (یاء مشدد و هاء) داره.

البته همان طور که گفتم این یک خلاصه بود، وگرنه ابوذیه انواع مختلف، تعریف گسترده تر، اختیارات، استثنائات و... هم دارد، که لزومی ندارد به آن ها بپردازیم.

ابوذیه در زبان فارسی وارد نشده است، و تعداد انگشت شماری ابوذیه فارسی سروده شده است. البته خب بدیهی است که به دلیل سختی سرودن این اشعار، به جز در زبان عربی، در سایر زبان ها چنین قالب شعری را انتظار نداشته باشیم.

.

نمونه هایی از ابوذیه عربی:

.

حمل گلبی مرارک وارد منه

الگلب حافی اجالک و ارد منه

لا محتاج اضیفک  واردمنه

دخلت اختبره واتسودن علیه

***

تتسودن علی یسمر من اجلاک

او ترکت البیه وفا غصباً من اجلاک

تواعدنی او تلم وجهک من اجلاک

تلعب بالگلب و اتخون بیه

***

انشتل گلبی ابغرامک ورد بیدای

امنهد یوم الحبسته او رکس بیدای

دوای انت او بعدت ابعید بیدای

ابتلیت او کل جرح خزن علیه

.

منبع ابوذیه ها: jasemsalaby.persianblog.ir

----------

1: یاد کتاب «وقتی دلی» افتادم! یادم باشد نقد این را هم بنویسم!

  • سید محمد موسوی

    شعر

با نسیمی که در حوالی توست

هر کجا هست جای خالی توست

.

تار تو حُسن و پود تو احساس

ظاهراً عشق طرح قالی توست

.

همه را تو به وجد می آری

این هم از مُحسَنات عالی توست

.

هفت سالی ببار تا نرسد -

هفت سالی که خشکسالی توست

.

دل من محو خنده های تو و -

محو آن لهجه شمالی توست

.

رفتی و رفت شور دانشگاه

این هم آثار انتقالی توست!

.

به حضورت هنوز معتقدم

هر کجا هست جای خالی توست

.

#خودم!

.

پ.ن: قرار بود بعد از قم بریم شمال، که منتفی شد. قم می مونیم!

  • سید محمد موسوی

    شعر

زخم هایم، زخم های خنجر و شمشیر نیست

دلبرم دارد به قصد کُشت چشمک می زند!

#خودم!

  • سید محمد موسوی

    شعر

«بی دلی» در همه احوال خدا با او بود

او نمی دیدش و از دور «خدایا» می کرد

+پیوند

  • سید محمد موسوی

    شعر