غریب زمان؛ کتاب
سلام
چند روزی است که می خواهم مطلبی در مورد کتاب و کتابخوانی بنویسم، اما وقتش نمی شد. اما حالا به بهانه هدیه ای که یکی از عزیزان1 در روز ولادت با سعادت آقا امام رضا (ع) به من داد، بهانه ای شد که این مطلب را امروز بنویسم.
***
همه کتاب نخوان ها بهانه هایی دمِ دستی دارند که تعدادشان از جمعیت انگشتان دو دست (و شاید یک دست) نیز تجاوز نمی کنند؛ مثلا می گویند «خب کتاب گران است و نمی شود این همه هزینه داد برای کتاب!». اصلا نمیخواهم بحث کنم که گرانی کتاب در مورد خود کتاب شاید صدق کند، اما در مقایسه با سایر اجناس و با توجه به مقایسه کیفی آنها اصلا صادق نیست. یا مثلا می فرمایند «حوصله نداریم مدام کتاب دست بگیریم و مطالعه کنیم. اوفمان می شود!» یا مثال سومین «کتاب که همیشه با ما نیست و ما همیشه خانه نیستیم و همیشه دستمان آزاد نیست و همیشه...».
حالا که دیگر به لطف وجود برنامه های کاربردی (اپلیکیشن) در تلفن های همراه، قیمت کتاب ها چیزی حدود یک سوم یا یک چهارم قیمت کتاب چاپی (یعنی بعضا حتی کمتر از 1 دلار) است. الحمدلله و صد هزار مرتبه شکر هم که موبایل مدام دم دست همه هست و کسی ذره ای اوف نمی شود. و مثل موبایل (که از گهواره تا گور با ماست) هم قابلیت این را دارد که در صورت اراده، خواستن به کتابخوانی به توانستن تبدیل شود. و همچنین کلی قابلیت و مزایای دیگر، مثل تنظیمات زیاد، سادگی حمل، ندادن کرایه برای رفتن تا کتابفروشی (یا در صورت داشتن وسیله نقلیه، زحمت نکشیدن برای رفتن تا آنجا)، خرید شارژ موبایل تنها با چند دکمه (!) و...
حالا هم اگر کسی بهانه بیاورد که «کتاب الکترونیکی که مثل کتابی که آدم در دستش بگیرد نمی شود!»، سه جلد کتاب چاپی جنگ و صلح را (که البته ندارم) با تمام محتویاتش بر فرق سر [نا]مبارک فرد خاطی2 می کوفم! تا درس عبرتی باشد برای پند گیرندگان!
کتاب بخوانید!
----------
1. که ایشالا «تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد»
2. که ایشالا «وجود نازکش آزرده گزند (م)باد!»